اشک سرد نقره ای

چقدر شعر نوشتیم برای باران غافل از آن دل دیوانه که بارانی بود

اشک سرد نقره ای

چقدر شعر نوشتیم برای باران غافل از آن دل دیوانه که بارانی بود

بازگشت.........

برگشتم ...

زندگی مثل برق میگذره ... مثل باد ... یا شایدم مثل طوفانه ...

این وبلاگ ... یه روز همه چیز بود ... یه روز باهاش زندگی می کردم ...

زندگی ........

ولی زندگی من عوض شد ... 

حالا میخوام برگردم به گذشتم ... به خودم ....

به خونه دلم ...

سلام ... من اومدم


س.اشکمهرکوچولو

نظرات 2 + ارسال نظر
محمد م سه‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:56 ق.ظ http://m-mohtashami.ir

سلام!
سال نو مبارک!
ظاهرا قدم ما سنگین بود رفتی!
خیلی دلم هوای بلاگتو کرده بود.
مخصوصا اون قالب بنفش ی که یه پری کنارش بود و موس رو هرجا می بردیم یه زنجیر مروارید کنارش بود!
یادش بخیر....
مثه قدیما بااااااااااااااااااااااااااااااااااااای

سایه دوشنبه 2 دی‌ماه سال 1392 ساعت 12:05 ب.ظ http://uhast.blogfa.com

کفش هایم را نده
پا به رهنه میروم تا در حریم تنهایی خود
با نگاه به تاول های پایم عبرت بگیرم …
من کجا؟
عاشقی کجا؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد