اشک سرد نقره ای

چقدر شعر نوشتیم برای باران غافل از آن دل دیوانه که بارانی بود

اشک سرد نقره ای

چقدر شعر نوشتیم برای باران غافل از آن دل دیوانه که بارانی بود

***انتظار***

سلامی به تو از یک سرگردان به امید آن که سلام مرا که از فرسنگها و از اعماق قلبم بر می خیزد با آغوش باز پذیرا باشی..ای مهربانم هر گاه در گوشه خلوتی گم شدی و در آن تنها ئی محض و بی انتها پرنده ای کوچک را دیدی که سرگردان به مقصد بال می زند و ملتمسانه به تو نگاه می کند... وقتی دلت گرفت و و قطره ای اشک از گونه ات سرازیر شد و هر گاه بلور شکسته ای را دیدی که نمی درخشد به خاطر بیاور که در این شهر و در این اتاق خاموش یک نفر فریاد می زند که منتظرت خواهد ماند... روزها سپری می شوند و صفحه ی زندگی من هنوز ساکت و ثابت باقی مانده است و هیچ تحولی در آن بوجود نیامده است..ای یار بیا و این تحول را تو در این صفحه بوجود آور ...پس این روزها را می گذرانم تا تو بیایی و روزگار با تو بودن را مانند بهار سپری کنیم ...آری دوستت دارم به اندازه ی ماه و خورشید... و به اندازه ی تمام کهکشانها می ستایم.. مهربانم:با تو بودن را می خواهم و برای با تو بودن صبر خواهم کرد و به امید آن روز می مانم..

تولد BLOGSKY  مبارک....واقعا جای تشکر داره از این دوست ٬ که همیشه با ما بوده و همراز و همدل ما بوده .....این طور نیست دوستان؟!!
                                                  
                                                             

                                          

اولش فکر نمی کردم که دلم را برده باشه
یا دلم گول چشای روشنش  را خرده باشه
اما نه گذشت و دیدم دل من دیوونه تر شد 
به تو گفتم و دل تو از قصه من با خبر شد
آخ که چه لذتی داره ناز چشمات را کشیدن
رفتن یه راه دشوار واسه هرگز نرسیدن
میدونم دوستم نداری قدر روزهای گذشته
من خودم خوندم تو چشمات که یکی این رو نوشته
میدونم فرقی نداره واست عاشق بودن من
میدونم واست یکی شد بودن و نبودن من
اما روح من یه دریاست پر از موج و تلاطم
ساحلش تویی و موج هاش خنجرهای حرف مردم
                      
                                                                                                 
  "مریم حیدرزاده"


مراقب روانی انگشتانت، لطافت روحِ مهربانت، دردهای نگفته ی سازت، درهای بسته ی خلوتت، وفایت، زمزمه های تنهائیت، غصّه های ارغوانیت و مخصوصا اسمِ قشنگت ...... باش.

*********************************************
***

¤¤¤هر ستاره شبیست که از تو دورم، آسمان چه پر ستاره است¤¤¤


************************************************

برو...........

برو .....

سفر به سلامت مهربان

هر کجا قرار است دل داده شوی همان جا نیز ماندگار شو

عشق من بدرقه راهت

برو.....

دعاهای هر شب من و ستاره ها توشه راهت

کوله بارت ،رسیدن تمام ارزوهایت بر سر درخت تمنا تنها آرزوست

آن هم روشنی جاده ی تاریک فردایت

خورشیذ را در چمدانت گذارده ام تا دلتنگ آفتاب این دیار نشوی

...

عطر باران را هم در بقچه ای پیچیدم و همان جا کنار خورشید

.......گذاشتم تا در حسرت بوی غربتش نمانی

هر جا رسیدی عطر باران به آنجا ببخش

....

دلت را به دلی بسپار که شور مجنون لایقش باشد.

 

 

برو ولی چرا بی من ؟

 ولی ....تو را به خدا از این عاشق دلداده هم خبر بگیر که سخت محتاج است ....

سفر به سلامت مسافر ....

 

اون روزا....

اون روزا ما دلی داشتیم

واسه مردن جونی داشتیم

واسه مردن کسی بودیم

کاری داشتیم

پاییز و بهاری داشتیم

تو سرا ما سری داشتیم

عشقی و دلبری داشتیم

 

کسی امد که حرف عشق را با ما زد

دل ترسوی ما هم دل به دریا زد

به یک دریای طوفانی دل ما رفته مهمانی

چه دور ساحلش از دور پیدا نیست

یه عمری راه و در قدرت ما نیست

باید پارو نزد ...وا داد

باید دل را به دریا داد

خودش میبردت هر جا دلش خواست

به هر جا برد بدون ساحل همون جاست

به امیدی که ساحل دریاست

به امیدی که اروم میشه دریا

به امیدی که این دریا فقط شاه ماهی داره

به عشقی که نمیبینی شب هاشو بی ستاره

 

جملات با حال

وقتی حوصله ام سر میرود، آتش غصه هایم را کم میکنم!

 

کسی که خودسوزی میکند به روغن نباتی نیازی ندارد !

 

برای آنکه اندیشه ام زنگ نزند ، از رطوبت بی اعتنایی دوری میکنم !

 

آدم وقتی طاقتش طاق می شود ، انگار طاق روی سرش خراب می شود !

 

زبانباز حرفهایش را رنگ می کند!!!