اشک سرد نقره ای

چقدر شعر نوشتیم برای باران غافل از آن دل دیوانه که بارانی بود

اشک سرد نقره ای

چقدر شعر نوشتیم برای باران غافل از آن دل دیوانه که بارانی بود

برو...........

برو .....

سفر به سلامت مهربان

هر کجا قرار است دل داده شوی همان جا نیز ماندگار شو

عشق من بدرقه راهت

برو.....

دعاهای هر شب من و ستاره ها توشه راهت

کوله بارت ،رسیدن تمام ارزوهایت بر سر درخت تمنا تنها آرزوست

آن هم روشنی جاده ی تاریک فردایت

خورشیذ را در چمدانت گذارده ام تا دلتنگ آفتاب این دیار نشوی

...

عطر باران را هم در بقچه ای پیچیدم و همان جا کنار خورشید

.......گذاشتم تا در حسرت بوی غربتش نمانی

هر جا رسیدی عطر باران به آنجا ببخش

....

دلت را به دلی بسپار که شور مجنون لایقش باشد.

 

 

برو ولی چرا بی من ؟

 ولی ....تو را به خدا از این عاشق دلداده هم خبر بگیر که سخت محتاج است ....

سفر به سلامت مسافر ....

 

نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 02:00 ق.ظ http://www.vera.blogsky.com

اشک هایی چنین سرد را
تاب محو کردنش نیست!
...

[ بدون نام ] چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 09:58 ق.ظ

با سلام آدرس لوگوی برج و کبوتر رو درست کن

سهیل چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 12:20 ب.ظ http://loveyou.blogsky.com

سلام . خوبی . وبلاگ قشنگی داری .ممنون که به کلبه من و ویدا هم سر زدی . خیلی خوشحال شدم . متن قشنگی نوشتی . خسته نباشی . قربانت . سهیل از وب لاو یو

طیبه چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 08:52 ب.ظ http://ordii.blogsky.com

سلام . سال نو مبارک . از خدا میخوام امسال سال خوبی برای همه ایرانی باشد . ....

ماهرخ سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 10:01 ب.ظ

هنگامی که ستارگان در اعما ق فضا آرام می درخشندوهنگامی که مرغک بی نوا با نوایی شورانگیزاحساسات خود را بیان می کندوهنگامی که قناری بال شکسته از حوری آسمان می نالد مرا یاد کن { بسیار زیبا بودوبلاگتون}

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد