اشک سرد نقره ای

چقدر شعر نوشتیم برای باران غافل از آن دل دیوانه که بارانی بود

اشک سرد نقره ای

چقدر شعر نوشتیم برای باران غافل از آن دل دیوانه که بارانی بود

***چه کسی دروغ می گفت***

یادت هست که گفتی: دوستت دارم

   سرم رو پایین انداختمو گفتم: نظر لطفِته


   سرم رو بالا اوردی و تو چشام نگاه کردی وگفتی: نظر لطفم نیست ، نظر دِلَمه


   تکرار اون نگاه نافذ و اون جمله که هیچ وقت برام تکراری نمیشه باعث شد که دلِ منم صاحب نظر بشه 
    و منو مجبور کنه که بهت بگم : منم دوست دارم


   مگر نگفته بودی "دوستت دارم"؟


   مگر دوستت نداشتم؟


   پس چرا حالا ، تنها هم آغوش من یادِ توست؟


   یکی از ما دو تا دروغ می گفت.....


   ولی هنوز همانقدر برایم عزیز هستی که نمی توانم تُهمت این دروغگویی را به تو بزنم


   آری    من دورغ می گفتم...     
   دورغی به وسعت تمام بی تو ماندن هایم


   من دوستت نداشتم                    من دیوانه وار عاشقت بودم


                                          من تو را با ذره ذره وجودم می پرستیدم

 

                             
نظرات 16 + ارسال نظر
دیوونه خودتی جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 02:44 ق.ظ http://divoonekhodeti.blogsky.com

گاهی فکر می کنم رویاهایم را بیشتر از احساس حقیقت آن دوست دارم

گاهی از رسیدن می ترسم از تمام شدن این انتظار

هادی جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 02:50 ق.ظ http://www.mrhadizadeh.blogsky.com

فقط فاصله بود

باران می‌آمد
مردمان در خوابِ خانه
از آبِ رفته به جوی ... سخن می‌گفتند،
همهمه‌ی یک عده آدمی در کوچه نمی‌گذاشت
لالاییِ آرامِ آسمان را آسوده بشنوم ...

اصلا بگذار این ترانه
همین حوالیِ بوسه تمام شود!
من خسته‌ام
می‌خواهم به عطرِ تشنه‌ی گیسو و گریه نزدیکتر شوم،
کاری اگر نداری ... برو!
ورنه نزدیکتر بیا
می‌خواهم ببوسمت.

به خدا من خسته‌ام
خیلی دلم می‌خواهد از اینجا
به جانب آن رهاییِ آرامِ بی دردسر برگردم،
آیا تو قول می‌دهی
دوباره من از شوقِ سادگی ... اشتباه نکنم!؟
اول انگار نگاهم کرد
اول انگار ساکت بود
بعد آهسته گفت:
برایت سنجاق‌سری از گیسوی رود وُ
خوابِ خاطره آورده‌ام.
آیا همین نشانیِ ساده
برای علامتِ علاقه کافی نیست؟

حالا چمدانت را بردار
آرام و پاورچین از پله‌ها به جانب آسمان بیا،
ما دوباره به خوابِ دور هفت دریا وُ
هفت رود و هفت خاطره برمی‌گردیم.
آنجا تمامِ پریانِ پرده‌پوش
در خوابِ نی‌لبک‌های پُر خاطره ترانه می‌خوانند،
آنجا خواب هم هست، اما بلند
دیوار هم هست، اما کوتاه
فاصله هم هست، اما نزدیک، نزدیک ...
نزدیکتر بیا
می‌خواهم ببوسمت!

ققنوس جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 03:44 ق.ظ http://lord.blogsky as a guest on : http://silverheart.blogsky

هی یه رفیق نقره ای دیگه !
بعضی وقتا آدما دروغ نمیگن ... راستشو میگن ... ولی راست برای اون لحظه ...
زمان چیز بی رحمیه ...
راستای قدیمو میگیره و تبدیلشون میکنه به دروغ ...

ققنوس جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 03:46 ق.ظ http://silverheart.blogsky.com

یحیی جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:49 ب.ظ http://roze-sahra.blogsky.com

سلام عزیز
خیلی زیبا بود .......مخصوصا عکست
شاد باشی........فعلا

بی آشیانه دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 07:06 ق.ظ http://eshghyahavas.blogsky.com

سلام اشکمهر کوچولو:
رفت که رفت٬ فدای سرت٬ یه بهتر و مهربونتر و وفادارترش رو پیدا می کنی! کسی که واقعا عاشقت باشه! با چشماش بگه٬ نه با زبونش!
سبز باشی و همیشه عاشق!

بی آشیانه
http://eshghyahavas.blogsky.com
eshghyahavas@yahoo.com

سعیده دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:31 ب.ظ http://holygirl.blogfa

سلام
خیلی زیبا بود
من آپ کردم

سهیک آخرین ترانه ی باران چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:40 ق.ظ http://www.tabar.blogsky.com

اشکمهرجان با درودی گرم.....................>>>

زیبا بود.......... شایدبالا ترازدوست داشتن
عاشق شدن باشد
ولی عاشقی به همین سادگیها هم نیست
عاشقی یعنی شیدایی
یعنی رسوایی
یعنی کوری چشم وبینایی دل

خوب من اینجوری فکرمی کنم که کمترعاشقی به این مراحل می رسه و کمترازاین هم عاشقی نیست
همان دوست داشتن است وشایدکمی بیشتر

تندرست و شادکام یاشی

سایه چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 02:50 ب.ظ http://sayehshab.blogsky.com

سلامی به پهنای موجهای دریا
آره اشکمهر تو دوستش داشتی اما اونم تورو دوست داره چی میگم اون میمیره برات
تو که همه وجودشی چرا تنها بمونه اون
اونی که همه هستیش تویی
حاضره بخاطر بدست آوردنت خودشم فدا کنه
آهای آقا تو که میگی اشکمهر ولش کنه بره با یکی دیگه تو عشق رو نمیشناسی
اصلا میدونی عشق چیه؟
اشکمهر جان اینو واسه ائن آقای محترم گفتم که میگه ولش کن و برو
اما بدون اونی که خودت میدونی واسه با تو موندن همه کار میکنه
تو هم تنهاش نذار
اینو ملتمسانه گفت که من بهت بگم
گفت تا ابد عاشقته س تنهاش نذار
اگه تنهاش بذاری او خواهد مرد
خیلی زیبا بود
اما زیباتر اینه که تو برگردی و با او بمانی تا ابد
موفق باشی عزیز
اون منتظر توست
خذاحافظ

بهار یکشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 02:18 ب.ظ http://queen-of-dreams.blogsky.com

وقتی تو نیستی
نه هست های ما
چونان که بایدند
نه باید ها...
مثل همیشه آخر حرفم
و حرف آخرم را
با بغض می خورم
عمری است
لبخند های لاغر خود را
در دل ذخیره می کنم :
باشد برای روز مبادا !
اما
در صفحه های تقویم
روزی به نام روز مبادا نیست
آن روز هر چه باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درست مثل همین روزهای ماست
اما کسی چه می داند ؟
شاید
امروز نیز روز مبادا باشد !
* * *
وقتی تو نیستی
نه هست های ما
چونانکه بایدند
نه باید ها...
هر روز بی تو
روز مبادا است !
--------------------------------
سلام اشکمهر جونم ... نمیدونی چقد خوشحالم که بازم وبلاگ نازتو می بینم بازم دارم واست کامنت میزارم آخه تنها چیزی که کهنه اش بهتره دوسته و منم از داشتن دوستای قدیمی و خوبی مثل شما خیلی خوشحالم ... زیبا بود مثل همیشه ... شاد باشی و سلامت

مهدی دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 03:16 ب.ظ http://www.kenko.blogsky.com

سلام خوب هستین
ایول بازم مطالبتون جالب و خواندنیست
مواظب صورتی من باشین تو مدرسه
امید وارم موءفق باشین
see you as soon as pasible
bye

[ بدون نام ] شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:20 ب.ظ http://faselehaa.blogfa.com

این پستت خیلی خیلی قشنگ بود

اسی جمعه 5 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 04:34 ق.ظ http://esidalton.blogfa.com

سلام
به محض بالا اوومدن وبلاگت یه حس عجیبی بهم دس داد .....

خلاصه
خیلی جالبه موفق باشی

علی جمعه 5 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 07:22 ب.ظ http://www.hamidhami.tk

اگه به صدای حامی علاقه داری روی سایت برو .کار خودمه
روی وب

امیر محمد جمعه 5 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:30 ب.ظ http://www.tenderboy.tk

سلام. وبلاگ قشنگی داری. هنوز نگفتی منو از کجا می شناسی. اگه وقت کردی یه سر هم به من بزن. مرسی و بای

وحید پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:27 ب.ظ

خیلی ....... خیلی قشنگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد